شکسته بال و پرم ، مرغِ بی نوای خَرَم

همیشه خانه همان ، راه زخم و کوله وَرَم

مریدِ بی تو نه پا و مرادِ بی تو. ، سَرَم

تفاله های عروضی ، تضادِ عاقل و دین

دوباره یک نفر از اوج می خورَد به زمین

 

غمِ نبودِ کسی که به یک عبارت«سرد»

و هرچه قبلِ تو من را ، دوباره بعدِ تو کرد

«نگرد که خودِ آنی» کلیشه ای پُرِ درد

و عادتی که در آن خون و. زن شدن شد این؟

دوباره یک نفر از اوج می خورَد به زمین

 

جهان و واحد و پاکی و خالصانه ، اِی عشق

توهّمی و کثیفیّ و با بهانه ، اِی عشق

که جان-گدازه و شاشیده در ترانه ، اِی عشق

میانِ پای هزار عاشقِ شبانه چو مین

دوباره یک نفر از اوج می خورَد به زمین

 

گرفته کلاً شب ، دود ، خواب ، بی نمکی

که پول و بمبِ کلر. ، هیس عشقِ قلقلکی

چت مزخرف و لکنت که «تو دَ دَل قَ قََکی؟»

و شعرها که بمیرند از این اضافه ی شین(ش)

دوباره یک نفر از اوج می خورَد به زمین

 

«ناصر تهمک»


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فرزانگان هوشمند: تربیت جنسی کودک و نوجوانان روز نوشته های ف.درستکار کاشی و سرامیک تحلیل پوش آور PushOver - تحلیل استاتیکی غیرخطی جیزنیوز carbon Felicia مخزن الاسرار آذربایجان ماهنی لاری گروه جهادی مکتب الشهدا